به گزارش شهرآرانیوز، بار دیگر صدای انفجار در شبهای ایران پیچید؛ اینبار نه از دل خاکریزهای جنوب، که از قلب کشور. هنوز روزهای زیادی از حمله موشکی اسرائیل به خاک ایران نگذشته است. مردم با صدای آژیر از خواب پریدند و زیر آسمان ناآرام، فرزندانشان را در آغوش فشردند. اما این صداها برای ما ناآشنا نبودند. ما ملتی هستیم که جنگ را نهفقط تجربه، بلکه زندگی کردهایم. برای همین است که در روزها، که سایه تهدید و ناامنی دوباره بر آسمان شهرها افتاده، رجوع به ادبیات جنگ معنایی تازه پیدا کرده است. آژیر خطر، پیامک هشدار، اضطراب شبانه و سکوت پناهگاهها، برای بسیاری از مردم یادآور زمانی است که جنگ تنها در صفحه اخبار نبود، بلکه بخشی از زیست روزمره بود. حمله اخیر، پرسشهایی را زنده کرده است؛ درباره انسان، وطن، و اینکه چگونه میتوان از جنگ نوشت، وقتی هنوز صداها خاموش نشدهاند. در این میان، ادبیات شاید تنها امکانی باشد که بتواند تجربه انسانی جنگ را ـ ورای مرزهای سیاسی و تحلیلهای نظامی ـ حفظ کند و به نسلهای بعدی منتقل سازد. ادبیات جنگ در ایران، بهویژه از دهه ۶۰ به این سو، تنها ثبت تاریخ نبود؛ تلاشی بود برای معنا دادن به ویرانیها، برای گفتوگو با آینده، و برای روایت آنچه در هیاهوی رسانهها پنهان میماند. زیستن در سایه ترس، ایستادن در برابر بیپناهی، و دیدن جنگ از زاویه خانوادهها، نوجوانان، پرستاران، آوارگان و حتی سربازانی که شک داشتند. در ادامه این گزارش، به بررسی تأثیرات و اهمیت ادبیات جنگ بر جامعه و معرفی برخی از آثار مهم این حوزه خواهیم پرداخت.
ادبیات جنگ در ایران تنها یک ژانر ادبی نیست؛ حافظهای زنده است از سالهایی که مردم یک کشور با تمام وجود زیستهاند، نه فقط زنده ماندهاند. نوشتن از جنگ، ثبتِ تجربههای انسانی در بستر تاریخیست که ممکن است در روایتهای رسمی و سیاسی گم شود. آنچه ادبیات جنگ را از گزارشهای خبری و تحلیلهای نظامی متمایز میکند، حضور «انسان» در دل واقعه است؛ انسانی که میترسد، دل میبندد، از دست میدهد و میخواهد معنایی در این ویرانی بیابد.
در جامعهای که هنوز زخمهای جنگ التیام نیافتهاند، ادبیات میتواند پلی باشد میان نسلی که درگیر آن بود و نسلی که تنها روایتش را شنیدهاند. کتابهایی که از دل آن سالها بیرون آمدهاند، فراتر از شعار و تبلیغ، کوشیدهاند تا تصویر دقیقتری از جنگ ارائه دهند؛ تصویری که گاه قهرمانانه است، گاه دردناک، گاه متأمل و گاه حتی منتقدانه.
ادبیات جنگ، در شکلهای گوناگونش از خاطرهنویسی گرفته تا رمان و داستان کوتاه، هم سند است، هم مرثیه، هم اعتراض، و هم بازسازی یک حافظه جمعی. وقتی داستانی از احمد دهقان، داوود غفارزادگان یا حمید حسام را میخوانیم، در واقع داریم نسخهای دیگر از تاریخ را مرور میکنیم؛ تاریخی که نه توسط فرماندهان، بلکه توسط سربازان، امدادگران و مردمان عادی روایت شده است.
از سوی دیگر، ادبیات جنگ نقش مهمی در شکلدادن به هویت جمعی جامعه ایرانی داشته است. ارزشهایی، چون ایثار، فداکاری، پایداری، و حتی صلح، نه فقط از طریق سیاست، که در دل رمانها و خاطرات ماندگار شدهاند. ادبیات جنگ، حتی وقتی از تبعات روانی، فراموشی، یا زخمهای سربازان بازمیگردد، دارد به جامعه آگاهی میدهد که صلح، آسان به دست نمیآید.
اکنون وقتی دوباره صدای تهدید به گوش میرسد، بهتر میفهمیم چرا ادبیات جنگ برای ما مهم است. این ادبیات، فقط روایت جنگ نیست، بلکه ثبت لحظههایی است که زندگی زیر فشار و ناامنی شکل گرفت. ادبیات جنگ به ما یادآوری میکند که پشت هر خبر و هر اتفاق، انسانهایی بودند که ترسیدند، جنگیدند، گریستند و مقاومت کردند.
نگه داشتن این روایتها، یعنی حفظ یک بخش مهم از هویت ما و یادآوری اینکه صلح، چیزی است که باید قدرش را بدانیم و برایش تلاش کنیم.
اگرچه ادبیات جنگ در ابتدا بیشتر با قلم مردان شناخته شد، اما با گذشت زمان، زنان نیز سهم مهمی در روایت جنگ پیدا کردند؛ هم آنهایی که جنگ را در خانه تجربه کردند و هم آنهایی که در دل میدان بودند.
کتاب دا، خاطرات سیده زهرا حسینی از روزهای آغازین جنگ تحمیلی در دو شهر بصره و خرمشهر است و سال های محاصرهٔ خرمشهر توسط نیروهای عراقی محور مرکزی کتاب را تشکیل میدهد. حسینی در آن زمان دختر هفده سالهای بوده و گوشهای از تاریخ جنگ را بازگو می کند که غالبا به اشغال و فتح خرمشهر مربوط میشود. خاطرات بکر و شنیدنی که سیده زهرا حسینی در روزهای تیر و ترکش دیده است به زبانی شیوا و بیانی گیرا در این کتاب روایت شدهاند تا روزهای جنگ را جلوی چشمان مخاطب زنده نگه دارد.
کتاب کوچه نقاشها خاطرات زهرا مشتاق از یک دختر نوجوان از آبادان در شروع جنگ که بعدتر به عرصه روزنامهنگاری آمد. لحن صمیمی و نگاه زنانهاش، روایت را متمایز کرده است.
کتاب فرنگیس به قلم مهناز فتاحی زندگینامه زنی روستایی از گیلانغرب که با دست خالی مقابل دشمن ایستاد. داستانی که بهدلیل قوت شخصیتپردازی و باورپذیری، از آثار پرخواننده دفاع مقدس شد.
کتاب کوهپارهها مجموعه داستانهایی به قلم طاهره ایبد است با نگاهی زنانه به جنگ، نه در میدان نبرد، که در خانهها، بیمارستانها، یا ذهن مادرانی که چشمانتظار بودند.
کتاب بچۀ رضاشهر خاطراتی از دانشجوی دندانپزشکی شهید محمدجواد صالحیان نوشتۀ مریم قربانزاده، مجموعهای از خاطرات این شهید است. این کتاب توسط خانوادهی شهید محمدجواد صالحیان با بیانی سلیس روایت میشود.
کتاب سفر به گرای ۲۷۰ درجه نوشته احمد دهقان، نگاهی جدید به جنگ است که به چند زبان زنده جهان ترجمه شده و اثر داستانی مهمی در این حوزه به شمار میرود. این رمان توانست جایزه بیست سال داستان نویسی، چهارمین دوره انتخاب کتاب سال دفاع مقدس و بیست سال ادبیات پایداری را از آن خود کند.
کتاب نورالدین، پسر ایران زندگینامهای پرفروش به قلم نورالدین عافی که هم از زوایای فردی و هم خانوادگی، اثر جنگ را تصویر کرده است.
کتاب وقتی مهتاب گم شد به قلم حمید حسام قصه علی خوشلفظ؛ رزمندهای که با قدرت روایت، درد و معنویت را در هم آمیخته است.
کتاب زمین سوخته نوشته احمد محمود که به عنوان یکی از مهمترین آثار در زمینه جنگ شناخته میشود و دارای ارزشهای ادبی و هنری فراوانی است، نگاهی انسانی و شهری به آغاز جنگ در اهواز، دور از فضای جبهه داشته است.
کتاب خاکهای نرم کوشک نوشته سعید عاکف به زندگینامه شهید عبدالحسین برونسی که در میان اقشار مذهبی محبوبیت زیادی پیدا کرد.
کتاب پایی که جا ماند، یادداشتهای روزانه سید ناصر حسینی پور از زندانهای مخفی عراق است. سید ناصر حسینی پور این کتاب را به گروهبان عراقی، ولید فرحان، سرنگهبان اردوگاه ۱۶ تکریت، که در زمان اسارت، او را بسیار شکنجه و آزار داده، تقدیم کرده است.
کتاب آن بیست و سه نفر به قلم احمد یوسفزاده قصه نوجوانان اسیر ایرانی در عراق که بعدها سوژه فیلم هم شد.
حمید حسام در کتاب آب هرگز نمیمیرد به بیان تاریخ شفاهی دفاع مقدس میپردازد و این کار را در خلال روایت خاطرات یکی از فرماندهان لشکر ۳۲ انصارالحسین، میرزامحمد سلگی، انجام میدهد.
هرچند بیشتر روایتها از جنگ تحمیلی در ایران نوشته شده، اما نگاه ناظران خارجی، خبرنگاران، یا نویسندگان مستقل نیز بخش مهمی از درک بینالمللی این جنگ را تشکیل میدهد.
کتاب جنگ ایران و عراق: تاریخ نظامی و استراتژیک (Iran-Iraq War: A Military and Strategic History – Williamson Murray) یکی از مهمترین کتابهای تحلیلی غربی درباره ابعاد نظامی جنگ؛ تأکید بر مقاومت ایرانیها در مقابل ماشین جنگی بعث دارد.
کتاب خبرنگار جنگ نوشته ریچارد بویل سفرنامهای از حضور در مرزهای جنوبی ایران در اوایل دهه ۶۰؛ با نگاه انسانی و بیطرف است.
کتاب در گلزار شهدا نوشته کریستوفر دو بلگ (In the Rose Garden of the Martyrs – Christopher de Bellaigue) است. گرچه کلیت کتاب درباره ایران معاصر است، اما فصلهایی درباره فرهنگ شهادت و اثرات جنگ ایران و عراق دارد.
در روزهایی که دوباره سایه تهدید بر آسمان ایران افتاده، رجوع به ادبیات جنگ تنها مرور خاطره نیست، بلکه تلاشی است برای درک وضعیت اکنون؛ برای شنیدن تجربه زیستن در بحران از زبان کسانی که آن را زیستهاند. شاید در این روایتها، راهی برای فهم بهتر امروز و ایستادگی در برابر فردا پیدا شود.